پخش زنده
دانلود اپلیکیشن اندروید دانلود اپلیکیشن اندروید
English عربي

ساده لوح (1369)

X
نظر شما
ارسال نظر
+

ساده لوح (1369)

X

غلام، رحمان و یوسف را که به بهانه خانه سازی مقدار زیادی پول از مردم کلاه برداری کرده اند را به زیرزمین مسافرخانه می آورد. اما طی یک درگیری باعث مرگ یک نفر در تاریکی می شود و از ترس فرار می کند. در تهران به کارهای کارگری می پردازد و برای زن و بچه کوچکش پول می فرستد تا این که بعد از گذشت ده سال و پس از انقلاب دیگر جوابی به نامه هایش داده نمیشود او هم به در جستجوی همسر و علی تنها فرزندش با کلی ترس از گرفتار شدن به شهرشان باز میگردد و به منزل خاله (زن غلام) و دختر خاله اش میرود اما آنها هم به تصور این که دزد آمده است باعث دستگیری او می شوند. عکس عبدالله و غلام در روزنامه چاپ می شود غلام شناسایی و دستگیر شده و به شهر خود بازگردانده می شود در طی دادگاه قاضی این دو را آزاد کرده و برایشان زمان تعیین میکند تا پولهای مردم را باز گردانند اما این دو واقعا بی خبر از جای پولها هستند. علی مخفیگاه پولها را پیدا دو تن از دوستانش سکه ها را به جنگل می برند و هر زمان که می توانند سکه ها را به طور مخفی بین مردم پخش میکنند جعفر نقشه اي مي كشد و به جنگل ميرود غلام هم در پی عبدالله میرود و در عوض پس گرفتن پولها حقیقت داستان را میگوید که آن شب در زیرزمین خودش رحمان را کشته بوده . عبدالله خوشحال به مسافرخانه برمیگردد و گروهی از مردم و زن دوم غلام را میبیند و به جعفر میگوید که غلام فرار کرده است اما جعفر عنوان می کند که رحمان در اثر سکته قلبی فوت کرده از طرف دیگر علی برای رهایی پدرش از عنوان دزد پولها جای آن را به لیلا نشان میدهد در جنگل بین غلام و عبدالله و یوسف و رسول(پسر رحمان) و...

 

فیلم ها

ساده لوح (1369)

غلام، رحمان و یوسف را که به بهانه خانه سازی مقدار زیادی پول از مردم کلاه برداری کرده اند را به زیرزمین مسافرخانه می آورد. اما طی یک درگیری باعث مرگ یک نفر در تاریکی می شود و از ترس فرار می کند. در تهران به کارهای کارگری می پردازد و برای زن و بچه کوچکش پول می فرستد تا این که بعد از گذشت ده سال و پس از انقلاب دیگر جوابی به نامه هایش داده نمیشود او هم به در جستجوی همسر و علی تنها فرزندش با کلی ترس از گرفتار شدن به شهرشان باز میگردد و به منزل خاله (زن غلام) و دختر خاله اش میرود اما آنها هم به تصور این که دزد آمده است باعث دستگیری او می شوند. عکس عبدالله و غلام در روزنامه چاپ می شود غلام شناسایی و دستگیر شده و به شهر خود بازگردانده می شود در طی دادگاه قاضی این دو را آزاد کرده و برایشان زمان تعیین میکند تا پولهای مردم را باز گردانند اما این دو واقعا بی خبر از جای پولها هستند. علی مخفیگاه پولها را پیدا دو تن از دوستانش سکه ها را به جنگل می برند و هر زمان که می توانند سکه ها را به طور مخفی بین مردم پخش میکنند جعفر نقشه اي مي كشد و به جنگل ميرود غلام هم در پی عبدالله میرود و در عوض پس گرفتن پولها حقیقت داستان را میگوید که آن شب در زیرزمین خودش رحمان را کشته بوده . عبدالله خوشحال به مسافرخانه برمیگردد و گروهی از مردم و زن دوم غلام را میبیند و به جعفر میگوید که غلام فرار کرده است اما جعفر عنوان می کند که رحمان در اثر سکته قلبی فوت کرده از طرف دیگر علی برای رهایی پدرش از عنوان دزد پولها جای آن را به لیلا نشان میدهد در جنگل بین غلام و عبدالله و یوسف و رسول(پسر رحمان) و...

 

1398/11/24
بیشتر...
نظرات
آنونس ها